خب داستان لیدی مخفی پارت ۲
·
1400/01/05 09:40
· خواندن 1 دقیقه
خب داستان آوردم چون تو نظرات دیدم که ادامه ی داستان را خواستن خب بفرماين
پارت ۲ لیدی مخفی
ادامه برو
خب این دیگه چه ابر شروری است؟
ابر شرور : من دزد الماس ها هستم . ها ها ها ها ها( علامتش 💎)
رفتم توی دست شویی!
😰: تیکی دختر کفشدوزکي آماده.🐞👧.
🐱🐱🐱🐱🐱🐱🐱🐱🐱🐱🐱🐱🐱🐱🐱🐱🐱
😒: بلک تبدیل گربه ای🐱👦.
🐞: گربه ی سیاه تو اومدی
🐱: البته که اومدم . میدونی گربه ها صد تا چشم دارن همه چی رو می نند بانوی من 😋.
🐞: الان وقت این حرف ها نیست پیشی😒.
💎: ها ها ها ها شما باید مجزا آسا تون را بدین به من وگرنه .....
🐞: وای دوباره از این مسخره بازی ها 😒.
🐱: خب چیز خیلی آسونیه😉.
💎: این شهر دیگه نیست.... ۱،۱نیم،۱پنج ديقيقه....
🐞: حالا باید چی کار کنیم ؟؟؟
خب حالا شما تو نظرات بگید چی کار کنند؟؟