داستان ، رمان

مدیر وبلاگ مدیر وبلاگ مدیر وبلاگ · 1399/12/25 14:18 · خواندن 1 دقیقه

سلام اولین داستانم👇

خب خلاصه داستان را بخوانید👇

 

 

خلاصه:

من مرينتم و اگه لیدی باگ می بینید که می بینید خب می دانید که من دختر کفشدوزکي ام و نمی خواهد براتون از اول توضيه بدم 🐞🐞🐞

من رفتم مدرسه و اليا می گه: مرينت ببین با کی هم گروهی شدي.

من: ههه آدرین ام خب من کناره آدرین بشينم امرا آخه من؟

اليا تو از پیش بر می ای دختر.

 

 

خب اینم خلاصه که نمی خواهم توی داستان اصلی بنویسم راستی فعلا فقط خلاصه است یعنی اگر خوشت اومده باید نظر بدی اگه نظر بدی داستان اصلی را می نویسم